کاراگوز و حاجیوات نوعی سایهبازی است که در آن کاراکترهایی متشکل از انسانها، حیوانات و اشیای مختلف ساختهشده از جنس چرم شتر و یا بوفالو را بر سر میلههای چوبی نصب میکنند و با حرکت دادن آنها روی پردهی روشن داستان را اجرا میکنند. پردهی سایهیازی کاراگوز که اصطلاحاً به آن «میدان کوشتری» نیز میگویند، نام خود را از یک شخصیت تاریخی به نام «شیخ کوشتری» برگرفته است: بر اساس یک روایت تاریخی، شخصیتهای اصلی این بازی (کاراگوز و حاجیوات) کارگرانی بودهاند که حین ساخت مسجدی در زمان سلطنت سلطان اُرهان، به دلیل کمکاری به دستور پادشاه به قتل میرسند، اما پادشاه پس از مرگ آنها، از تصمیم خود بسیار پشیمان میشود؛ شیخ کوشتری با دیدن اندوه پادشاه، شمایل کاراگوز و حاجیوات را با استفاده از پوست میسازد و آنها را بر روی پرده نمایش میدهد تا پادشاه را شاد کند. به همین دلیل، سایهبازان کاراگوز، شیخ کوشتری را بعنوان مخترع این بازی و استاد خود در این زمینه میپذیرند.
نمایش کاراگوز، کاملاً به قابلیت هنرمند در اجرا بستگی دارد و از گفتگوها و بحث و جدلهای خندهدار میان کاراگوز و حاجیوات تشکیل میشود. جنبهی کمدی این نمایش از طریق بازی با کلمات، رقصها و حرکتهای مختلف اجرا میشود.
کاراکتر اصلی این بازی، کاراگوز، یک شخصیت مردمی بیسواد، شجاع و رک است، که سریعاً عصبانی شده و واکنشهای خود را بیپرده نشان میدهد و تحمل دروغ و دورویی را ندارد؛ وی حرفها و سخنان شخصیتهای دیگر داستان (حاجیوات، چلبی، تیریاکی و ...) را که افراد باسوادی هستند، یا درک نمیکند و یا به ظاهر اینگونه وانمود کرده و معانی معکوس دیگری از سخنان آنها استنباط میکند. نتیجهی حاصل از این تناقضها و عدم درک متقابل میان شخصیتهای داستان باعث ایجاد صحنههای خندهداری میشود. کاراگوز گستاخ که به تمامی امور سرک میکشد و همواره خود را به دردسر میاندازد، در آخر داستان همیشه راهی پیدا کرده و از ماجرا قصر در میرود.